بـــــــاز هم تو
با ز هم تو
باز هم نگاه تو
باز هم سکوت و لبخند تو
و باز چشمان من که مثل همیشه .....
دوست ندارم پلک بزنم اما سنگینی اشک سرم را خم
می کند
و اشکم را جاری،
دست خودم نیست
خو ب حسش می کنم
بی تاب است
بر ای رسیدن به تو
برای معنا کردن واژه دلتنگی
به تو می رسد
تو لبخند می زنی
و به من نگاه می کنی
واین قصه نگاه تو و چشمان من است که هر شب
تکرار می شود.
سلام عیدت مبارک
موفق باشی
با تبادل لینک موافقین ؟
به ما هم سر زنید
سلام و خسته نباشيد خدمت دوست عزيز
طاعات و عباداتت هم قبول حق
وبلاگ زيبايی داری. و از مطالبتون کمال استفاده رو بردم.
اگر وقت کردی به کلبه درويشی ما هم يه سر بزن.
خوشحال ميشم نظرتو راجع به وبلاگ حقير بدونم.
موفق و مويد باشی